قسمت اول: مصاحبه دکتر رزا مصطفوی طباطبایی(**) با ریاست محترم انجمن بیماریهای دهان فک صورت ایران :استاد دکتر فرزانه آقا حسینی

 

**: سلام عرض میکنم خدمت مخاطبین عزیز و همچنین خدمت شما استاد عزیز

*: من هم سلام عرض می کنم واز دو جهت از شما تشکر می کنم: یکی اینکه از استان لرستان (طرح ۲ ساله تخصص) سرزمین غرب، استان خوش آب و هوا و بسیار پرآب و به عقیده من که بسیار بکرو دست نخورده هست… امروزروز تعطیل تشریف آوردین اومدین اینجا یک پنجشنبه رو، نشان دهنده علاقه شما و تعصبی که به این رشته دارید و این از نظر من خیلی نقطه مثبتی هست… هم چنین به هر حال عرق یک رشته داشتن یکی از امتیازاتی است که شما دارید وافراد این رشته هم هرچه تعداد علاقه مندانش بیشتر باشه احتمال اینکه رشته مراحل صعود را طی کند به عقیده من بیشتره و این نقطه بسیار بسیار مثبتیه که در شما به صورت کامـل دیده میشود.از شما تشکر میکنم… 🙂

 

**: بزرگوارید ،خواهش میکنم استادعزیز،به هرحال من وظیفم رو انجام دادم 🙂

*: نه شما لطف کردین و من وظیفم رو انجام دادم ولی شما بیشتر از وظیفه تون دارین انجام میدین ؛ برای همین از طرف انجمن تشکر ویژه خودم رو نسبت به شما ابراز می دارم .

 

**: خیلی ممنونم استاد عزیز شما خیلی لطف دارین .من هم از شما تشکر میکنم برای این سه سالی که کلی زحمت کشیدین واحیانا ما به عنوان اعضای انجمن کلی اذیتتون کردیم… 🙂

*:‌ ابدا ابدا ابدا؛همه همکار بودن…

 

**: حالا میخوایم برای شروع  ببینیم که به محض اینکه ما رای دادیم و یک سری از کاندیداها انتخاب شدند چه جوری شد که شما به عنوان ریاست انجمن انتخاب شدین و روزهایی که برای جلسات میگذاشتین به چه صورت بود ؟یعنی با رای تک تک اعضای هیات مدیره بود یا اینکه ‌ نه یک روز خاص را انتخاب می کردین و در اون روزی که شما می فرمودین بقیه باید در(اون روز )حضور پیدا میکردند ؟

*: خانم دکتر در ۱۹ فروردین ماه بود اگر اشتباه نکنم اولین جلسه رو برگزار کردیم مثل اینکه اولین بار آقای دکترعزیزی ٬آقای دکتر فردین وآقای دکتر ابراهیمی و من رفتیم در گیشا ٬ پنجشنبه بود ساعت ۸ و ۹ صبح که اولین جلسه برگزار شد.

 

**: یعنی آقای دکتر توکلی و خانم دکتر ذکایی هم بودند؟

اون موقع دکتر سرآبادانی بودند ایشون متاسفانه از اول تا آخر حتی یک جلسه نتونستند حضور پیدا کنند ٬ ظاهرا به خاطر مسائل خانمشون بود که تصادفی کردند ٬ با اینکه ایشون رو در روز انتخابات دیده بودم و نیت داشتند تمام جلسات را حضور پیدا کنند و به همین دلیل عدم حضورشون موجه بود.٬

 

**: آقای دکتر توکلی اون موقع اول جز علی البدل بودند ؟ بله علی البدل بودند دکتر سرآبادانی استعفای کامل را بعد از چهار پنج ماه دادندو نفر بعد اومد بالا که دکتر توکلی بودند. برای همین اوائل دکتر توکلی شرکت نمی‌کردند.

 

**: وآقای دکتر  توکلی شدند اصلی و خانم دکتر ذکایی شدند علی البدل؟ بعد از اون به بعد، جلسات را چگونه برگزار می کردید؟

از همان اولین جلسه که انجام شد اول ،قبل البته قبل از این جلسه به طور غیر رسمی آقای دکتر عزیزی گفتند رای من برای ریاست شما هستید و بعد دکتر توکلی و دکتر ابراهیمی اومدن یکبار دانشکده و گفتند ما می خواهیم به شما رای بدهیم ٬دکتر فردین هم با من صحبت کردند گفتند ما می خواهیم به شما رای بدیم روز اول هر سه گفتند شما رئیس . بعد هم آنجا با هم گفتند آقای دکتر عزیزی نائب رئیس و همونجا هم  دکترعزیزی به دکتر فردین گفتند شما کارپرداز بشین چون خیلی این مورد رو بلد هستین و آقای دکتر ابراهیمی شدن دبیرانجمن٬ پس بنابراین قبل از اینکه حرف بزنیم این سه نفر مسأله را تمام کرده بودند.

 

**:‌بعد حضور افراد از این به بعد به چه صورت بود؟ یعنی همه افراد اعضای هیئت مدیره حضور پیدا می‌کردند یا اینکه غیبت داشتند؟ مثلاً بازرس که آقای دکتر علی مودبی بودند؟

من در تمام این مدت دو بار ایشان را بیشتر ندیدم.

 

 **:یعنی تاریخ ها به ایشان اعلام می شد؟

*: بله

*: بلافاصله آقای دکتر عزیزی یک گروه تلگرامی درست کرده بودند و هر جلسه را می نوشتند و می‌گفتند صورتجلسه چی هست و می گفتند جلسه بعد کی اتفاق میفتد و ازهمه تقاضا می‌کردند که هرکسی میخواهد بیاید و ما پذیرای این هستیم که در جلسه ما شرکت کنند. یعنی ما منتظر بودیم که کسی بیاد و حضور پیدا کند

 

**:حالا ممکن بود که بگن من در این تاریخ نمی تونم حضور پیدا کنم مثلا پنجشنبه نمیتونم بندازید هفته دیگه ولی شما قبول نمی کردید؟

حضور بازرس اجباری نیست به هر صورت بازرس بود که در ایامی بیاد نظارت کنه که اصلاً هیئت مدیره در این مدت چه کار کرده دو بار ایشان آمدند و دو بار ایشان را دیدم که بودند و دوباره یک بار جلسه معمولی بود یک بار هم در سمپوزیوم پیوند در علوم پزشکی ایران سمپوزیوم را که برای حضور همه بودند . بله چون گفتم همه اعضا می آیند یک مجمعی تشکیل بدیم که ایشون هم بیایند. چون همیشه جلسه ما۴-۵ نفر بوده ولی در سمپوزیوم حداقل تعداد اعضای انجمن بیماریهای دهان فک صورت ٬۳۰ ۴۰ ۵۰٬ نفر بودند و چون آمدند یک شرایطی بود که در یک ساعتی مواجه می‌شدیم در همان سمپوزیوم یک جلسه گذاشتیم.

 

**: آیا روزخاصی هم بود که بازرس حضور پیدا کنند که ببینند آیا هیأت مدیره در این سه سال چه کار کرده‌اند؟

*:بله سال اول آمدند یعنی در این سه سال فقط یک بار جلسه بود دوباره یک بار سال اول یکبار سال دوم

 

**: برنامه ها و سمینارها و کنگره‌ها به چه صورتی بود؟

*: همان روز ٬روز اول ۱۹ فروردین رئیس و نائب رئیس و دبیر و کارپرداز مشخص شدند. همانجا گفتند انجام اولین کنگره در این گروه را کلید بزنیم همان روز اول را کلید زدیم با اینکه گفتیم خیلی دیرهست اما اولاً هیچ پولی نداشتیم ٬هیچ امکاناتی نداشتیم ٬تازه اومدیم شروع به کار کرده بودیم. همان جلسه اول کلید رو زدیم چون بعضی از اعضای هیئت مدیره در دانشگاه آزاد بودند و سابقه برگزاری کنگره های متعددی را داشتند و وارد بودند ٬ بر اساس همان تجربیاتی که داشتند از آن تجربیات استفاده کردند. ما شروع کردیم و اولین مسأله این بود دنبال اسپانسر می گشتیم ٬ که کی اسپانسر ما باشد؟ و فکر کردیم چند نفر از افرادی که در قسمت لیزر بودند و احتمال این بود که اسپانسرما باشند٬ باهاشون تماس گرفته شد و گفتند که پس در کنگره ما محور را بگذاریم بر روی لیزر که اینها بیایند شرکت کنند و اسپانسر ما باشند. ازهمان روزاول شروع کردیم صحبت کردن و از همان روز اول یک هفته در میان پنج شنبه ها می آمدیم فشرده این کار را انجام می دادیم و بعد وسط هاش هم که محل کنگره را پیدا کردیم که اصلاً کجا می‌خواهیم انجام بدیم که بعد فهمیدیم در فرهنگستان در قسمت اونجا انجام بدیم.

 

**: فرهنگستان کجاست؟

*: در کتابخانه مرکزی هست .انواع و اقسام فرهنگستانها هست یک قسمت مجموعه ‌ای وسط است در عباس آباد و شهید بهشتی هستند وبرای اینکه این کاررا انجام بدیم بعضی از همکاران مجبور شدند یکشنبه و دوشنبه ها و وسط هفته هم از کارشون بزنند…

 

**:از همکاران یا از اعضای هیأت مدیره ؟

*نه ازهمکاران در انجمن بودند که کتابخانه را پیدا کردند و دیدند محیطش هم خیلی خوبه از لحاظ قیمت از هتل ها هم بهتره برای انجمن تازه تاسیس٬ البته انجمن ما ۱۰ سال قبل تاسیس شده بود منتها چون وسطهاش فاصله افتاده بود مجبورشدم که من مدام بگم اعضای انجمن جدید ٬یعنی اینکه بعد از یک فطرت این انجمن شده بود.

 

**:بعد استاد٬چراشما از همون اول حق عضویت را نگرفتید؟

*: از همون روز اول قانون بود که باید حق عضویت می‌دادند  یعنی ما هر کسی رای داد و باید حق عضویت ۱۵۰ هزار تومان می گرفتیم. ۱۵۰ هزار تومان برای چند سال که نداده بودند .

 

 **: درسته یادم هست که ما به عنوان رزیدنت فکر کنم صد و پنجاه هزار تومان را پرداخت کردیم؟

بله ٬ یعنی اگر کسی پرداخت نمی کرد نمی تونست رای بده.

 

**: خوب پس یعنی سال اول پرداخت شده بود ؟

بله

 

**: سال دوم و سوم پرداخت نشده بود ؟ خوب ما الان دو تا موردی که پرداخت کردیم مربوط به کی هست ؟ سال ۱۴۰۰ نیست ؟

مربوط به ۱۴۰۰ نیست دیگه.

 

**: پس میشه مال دو سال ؟

آفرین

**: دو سال آخر یعنی سال اول را پرداخت کردیم سال دوم و سوم هم پرداخت کردیم؟ یعنی ۱۴۰۰؟!

*: ببینید خانم دکتر ٬۹۶ ۹۷ ۹۸٬ ۹۹٬  پرداخت شد دیگه به صفر رسیده ایم حالا میمونه ۱۴۰۰

 **: درسته

 **: خوب بعد از اینکه هیأت مدیره انتخاب شد ٬این همکاری و تعامل به چه صورت بود؟

*: خیلی خوب بود

**: یعنی هر دفعه اگر یک مورد یا موضوعی مطرح می‌شد همه به توافق می‌رسیدید یا بود موضوعی که به توافق نرسین؟ بعد اون موقع چیکار میکردین؟

نه خانم دکتر٬ یعنی اصلاً من یاد ندارم یا اگر بود یعنی هرکسی بود سکوت می‌کرد یعنی اگر اکثریت بود دیگه بقیه حرف نمی زدند. ما بلافاصله برای کنگره سوئیچ را زدیم شروع کردیم برای بازآموزی ها ٬ یعنی هم بازآموزی هم این که گفتیم برای ارتقاء توانمندی ها یک دوره هایی بگذاریم که دوره هایی که مصوب شد دوره‌هایی بودن شامل اندو بود٬ ایمپلنت بود ٬ زیبایی بود ٬درد بود ٬ تی ام جی بود٬ لیزر بود . بعد تمام کارهای عملی بود. دوره‌ای برای انجام بیوپسی ها ٬تمام اینها را شروع کردیم دونه‌دونه انجام دادن.

اولش که تونستیم انجام بدیم چون خیلی در دسترس بود مال گروه اندو بود دیدیم که اندوییها به صورت خیلی هدفمند و مشخص سخنران دارند مثلاً دکتر اثنا عشری گروهی داشت که هر چند وقت به چند وقت برای همه جا این دوره های بازآموزی خودشان را می گذاشتند ٬ بعد چون ایشون در دانشگاه آزاد بودند و آقای دکتر عزیزی و هم آقای دکتر ابراهیمی خیلی راحت توانستند این لینک انجام بشه و اولین دوره را گذاشتیم و خوب هم برگزار شد. یعنی یادمه حدود ۱۰ نفر ثبت نام کردند و دوره‌های خوبی بود بعد هم قرار شدکه ایمپلنت را بگذاریم که گذاشتیم. دوره زیبایی نتونستیم. بعد دو دوره برای لیزر با شرکت درنیکا گذاشته شد.

 

**: اساتیدش چه کسانی بودند؟

آقای دکتر ابراهیمی ٬آقای دکتر عزیزی با تعدادی از اساتید مدعو.

 

**: دکتر سرابادانی نبودند؟

نه و دکتر سرآبادانی خیلی زود رفتند.

 

**:دیگه کلا از هیأت مدیره کنار رفتند؟

دیگه هیچ وقت نبودند چون استعفا دادند .چون واقعا نمی تونستند بیان .

 

**:چرا در این سه سال اول انجمن رو ثبت نکردین ؟

خانم دکتر از همون روز اول یعنی سال اول ثبت رو به ما پیشنهاد کردند این مساله مطرح شد که اگر این ثبت را انجام بدیم مسئله مالیات هست. این مالیات اینجوری نیست که ما الان شرکتیم الان به اسم ما بره. حتی اگر دوره بعد ما هم دیگر نباشیم دوباره میان ما را بازجویی می‌کنند.

 

**:خوب چرا در همون دوران به هر صورت مالیات که تعلق می‌گیرد٬ آدم به خاطر اینکه مالیات می گیرند که نمی‌تواند توقف کنه ٬می تونستین مثلاحق عضویت را بیشتر بگیرین به هر صورت هر چقدر هم که مالیات بود پرداخت می‌شد یعنی بهتر از این بود که

خانم دکتر ظن ما نسبت به اداره مالیات اینجوری بود…

 

**: یعنی سه سال شما این انجمن را ثبت نکردید به خاطر این که می ترسیدین مالیات بگیرند؟

نه برای اینکه می گفتیم ما به‌عنوان اشخاص حقوقی اسممون را بعدا می نویسند.

من مسئولم ٬ ما پنج نفر عضو انجمن هستند و ۵ نفر مسئولیم . حتی اگر بریم کنار٬ ممکنه ۵ سال بعد ۶ سال بعد…

آقای دکترایکس یکی از همکاران ما تعریف می‌کرد که خانم دکتر ما اومدیم خانوادگی شرکت دوستانه ای زدیم. یک شرکت خانوادگی شامل خواهر ٬برادر٬ مادر و پدر٬ که مثلاً پول جمع کنیم و پولها رو ریختیم اونجا که مثلا بین ما بچرخه و اضافه بشه… ما ساده بودیم فکر کردیم شرکت مسئله‌ای نیست… گفت الان پدر خواهر مادر همه فوت شدن بعد از ۲۰ سال آمدند سراغ من و امثال من گرفتند که بگو این شرکت بعد از ۲ سال چه سوددهی داده چه زیان دهی داده… الان ما را ول کن نیستند گفتیم این شرکت تموم شده و اصلا از هم پاشیده و خانواده فوت شده . خلاصه گفتند اداره مالیات زیر بار نمیره که نمیره. حالا یک عالمه مالیات بستن. میگه این ادامه داره میگن شما یواشکی …یعنی ظن ما به اداره مالیات بر اساس این گفته باعث شد وارد نشیم.

 

**: پس بقیه انجمن‌ها چیکار کردند؟

خوب برای همین ما نرفتیم وقتی نرفتیم آن وقتش شروع کردیم به کارکردن. سال بعد شروع کردیم به کار کردن و ظن ما نسبت به اداره مالیات بود. خانم دکتر واضحه . الان تمام مالیات‌ها را بسته بودند تموم شده بود بعد الان دوباره پارسال اومدن مالیات‌های ۹۴ را دوباره باز کردن یعنی اصلاً هیچ حساب کتابی نیست …

 

**:خوب پس بقیه انجمن‌ها چیکار کردند که ثبت کردند؟

این مسأله باعث شد٬ بعدش گفتند انتخابات الکترونیک وقتی که شد گفتند دیگه بایده ٬ ثبت شرکت کنید حتی بعضی از همکاران گفتندما اصلا استعفا می دهیم ٬ میریم ٬ حاضر نیستیم باشیم .

 

**: شما دارید مال سال آخر رو می فرمایید؟

نه همون اول هم که گفتند اگر میخواد ثبت شرکت بشه بعضی از همکاران گفتند ما استعفا می دیم میریم حاضر نیستیم باشیم…

 

**:یعنی ازهیأت مدیره گفتند ما استعفا می‌دهیم؟

بله ازهیأت مدیره گفتند ما استعفا می‌دهیم و می‌رویم ٬حاضر نیستیم بریم در شرکت .چون اشرکت معلوم نیست بعد از ۲۰ سال یا ۱۰ سال یقه ما رو بگیرند ما که اصلاً نه پولی گرفتیم نه پولی داشتیم …

 

**: خوب اگر اینجوریه که هیچ وقت هیأت مدیره ای که میاد به همین هوا ثبت شرکت نمی کنه ؟!

حالا٬ پس بنابراین این چنین اتفاقی می‌افتاد بعد وقتی که شد الکترونیک و شروع کردیم به کار انجام دادن هر چند بعضی گفتند من استعفا می‌دهم، وقتی رفتیم جلو من شخصاً رفتم پیش دکتر جلیل حسینی صحبت کردم که آقای دکتر جلیلی این چه جوریه؟

**: آقای دکتر جلیلی کی هستند؟ لطف می کنید معرفی کنید؟

آقای دکتر جلیل حسینی رئیس تمام انجمن‌های پزشکی وزارتخانه تحت نظر شخصی است به نام سید جلیل حسینی که فوق تخصص هم هستند. گفتم ماجرا اینه گفت خانم دکترکی گفته اجباره؟ گفتم آقای ایکس.امدند بیرون پیش آقای ایکس گفتند شما به ایشون گفتین که اجباره؟ برگشتند گفتند نه نه نه ٬من نگفتم. دکتر جلیلی گفتند ببینید ما ۱۷۰ تا  انجمن داریم ،صدتاشون شرکت زدند و هفتاد تاشون شرکت ثبت نکردند. بعد گفتند خود من که رییس تمام انجمن ها هستم ،برای انجمن خودمون ثبت شرکت نکردم . گفتند الان یک خونه خریدیم برای انجمنمون حالا این خونه رو برای اینکه شرکت نیست نمی تونم به اسم شرکت کنم.برگشتندگفتند کارهای قانونی چیکار دارن می کنند چیکار نمی کنند؟  یعنی خود اون هم مونده بود که مصیبت داره٬ بعد خانم دکتر همون مرحله که داشتیم ید بیضا می کردیم برای ثبت شرکت ٬دکتر فردین برای من نامه آورد٬ که یک شرکتی رو رییسش و کارپردازش روممنوع الخروج کردند٬ به خاطر این مسائل. یعنی اداره مالیات اصلا حرجی نیست یعنی اینجوری نیست که من بگم آقاجان ببین ما هیچی پول نداریم هیچ کاری نکردیم.

 

**: مگه اداره دارایی نمیاد چک کنه که چقدر پول واریز شده، چقدر…؟

الان که نمیرسه که، کی شروع میکنه به زد وبند کردن؟ مثلا ۱۰ سال ٬ ۲۰ سال دیگه… ۱۰ سال ۲۰ سال دیگه هم من و ایکس و ایگرگ که محلی از اعراب نیستیم … ولی چون اسم شرکت به اسم ما بوده میان یقه ما رو می گیرند مدعی میشن…

 

 **: خوب این خیلی خطرناکه که ؟!مثلاً برای انتخابات بعدی خیلی ها شاید سر همین اصلاً کاندید نشن…!

همین دیگه! میگم مسئله اگه بودار نبود خود دکتر سید جلیل حسینی می‌رفت شرکت رو میزد.

 

**: خوب الان مثلا اومدیم وانتخابات بعدی برگزار شد این رو به هر صورت کسایی که میخوان کاندید بشن باید بدونن نباید بدونن؟!

ببینید خانم دکتر این روهمه میدونن …

 

**: نه همه نمی دونن!

باید بدونن گفتنی نیست یا بعدا که میان…

 

**  یعنی اگر شرکت روثبت کنید مثلا ۱۰ سال دیگه میان یقه …

نه ،نه ! ما نمیگیم ده سال دیگه… ما میگیم در ایران زندگی می کنیم ، ایران فعلاً این جوریه خانم دکتر، حساب کتابی نیست… حساب کتابی نیست…کسی (پرونده مالیاتش) ۹۶ بسته شده رفته ، خانم دکترمثلا خودمن، من که در این خطها نیستم بعد از سه سال داوطلبانه می تونیم بگیم چقدره بعد هم بگیم هر چقدر هم هست می پذیرند ولی اونها باز هم به من گفتند باید انقدربدی و بعد هم انجام دادند بعد قطعی زدند. بعد چند سال اومدند سه سال قبل (پرونده مالباتی) منو باز کردن دوباره مالیات رو دو برابرزدند. یعنی چاره‌ای نداریم ….

 

**:  الان انجمنهای دیگه چیکار میکنن این مشکلشون رو؟ اون هایی که ثبت کردن الان چقدربراشون مالیات اومده؟

ببینیدخانم دکتر ما نمیدونیم چقدره؟ وچقدر براشون مالیات اومده. ببینیدخانم دکتر۴ تا انجمن داریم یکی انجمن جراحی، یکی انجمن پریوست ، یک انجمن ارتودونسی است یکی انجمن پروتز. این ۴ تا مکانی روخریدند برای انجمنشون یعنی طبقه بالا انجمن گیشا ، هرکدام یک سوییتی رو اینها خریدند.یعنی اون موقع انقدر درامد داشتند که تونستند خریداری کنند.

 بعد ماکه تازه امدیم ما الان درآمدی نداریم،ما اولین کنگره رو که دادیم حدود ۳۰-۴۰-۵۰ میلیون حق عضویتها بود.بعد دوره آموزشی اندو را گذاشتیم کلی پول درآوردیم، درد را گذاشتیم ،مقداری پول دراوردیم، حدود ۴۰- ۵۰ میلیون رو ما داریم. ۱۰۰ میلیون هم اسپانسر داد.

 

 ** :از کنگره چقدر درآمد داشتین؟یعنی ۱۵۰ میلیون دادین، چقدر از کنگره دروردین؟

۱۵۰ میلیون کل خرج کنگره شد. ۱۰۰ میلیون را اسپانسر داد. ۵۰ میلیون را ما دادیم.

 

**: از کنگره درآمدی نداشتید؟

نه هرچی درآوردیم دادیم دیگه …۵۰ میلیون تونستیم بدیم دیگه. یک مقدار از ثبت‌نام‌ها بود یک مقدار از سمت اونجا بود که مجموعا شد ۲۰۰ نفر شرکت کردند که ۲۰۰ نفر فرض کنید ۲۰ میلیون تومان شد،۱۰- ۲۰ میلیون هم از کلاس‌های دوره‌ای مثل اندو به دست آوردیم، خلاصه حدود ۵۰ میلیون برای برگزاری کنگره را دادیم.

 

**شما ۱۵۰ میلیون تومان برای برگزاری کنگره خرج کردین ،حالا من میگم خروجی هر کنگره ای میشه ازش پول دربیاد، مثلا شرکتی بیاد یک غرفه بگیره …

نه دیگه ما غرفه نداشتیم…

 

**: خوب چرا غرفه نداشتین؟

ببینید خانم دکتر ما چند تا شرکت لیزر داشتیم در اون شرکت لیزر هرکدام آمدند چند میلیون به ما دادند…

ادامه دارد…